فرهنگسازمانی نوعي از محيط اجتماعي سازماني است كه استقرار سيستم مديريت منابع انساني در سازمان را تحت تأثير قرار میدهد. فرهنگسازمانی منعکسکننده برخي از الگوهاي پنهان از رفتارهاي رهبري در سازمان است. اگرچه برخي از پژوهشگران فرهنگ و راهبرد را مترادف با يكديگر میدانند، و برخي ديگر فرهنگسازمانی را بهعنوان برآيندي از راهبردهای سازماني قلمداد مینمایند.
30 آذر 1398
فرهنگسازمانی نوعي از محيط اجتماعي سازماني است كه استقرار سيستم مديريت منابع انساني در سازمان را تحت تأثير قرار میدهد. فرهنگسازمانی منعکسکننده برخي از الگوهاي پنهان از رفتارهاي رهبري در سازمان است. اگرچه برخي از پژوهشگران فرهنگ و راهبرد را مترادف با يكديگر میدانند، و برخي ديگر فرهنگسازمانی را بهعنوان برآيندي از راهبردهای سازماني قلمداد مینمایند. فرهنگ بهعنوان انگیزهها، ارزشها، باورها، هویتها و تفسيرها يا معاني وقايع مهمي است كه درنتیجه تجربه معمول اعضاي سازمان يا جامعهای حاصل میشود. به گفته يكي از صاحبنظران برجسته، فرهنگسازمانی عبارت است از الگويي از پیشفرضهای اساسي كه گروهي خاص در مواجه با مشكلات براي انطباق خود با محيط بيروني و دستيابي به يكپارچگي و انسجام دروني، خلق، كشف يا ايجاد كرده است. الگويي كه كاركردي خوب داشته، كسب اعتبار نموده و میتوان آن را بهعنوان راهي درست به اعضاي سازمان آموخت تا از همان زاويه و در همان قالب بينديشند و احساس كنند و عمل نمايند [1].
بهندرت افرادی پیدا میشوند که سازمانی را تجربه نکرده باشند. مدرسه، باشگاه، تیم های ورزشی، انجمنهای خیریه و همچنین سازمانهای بزرگ اداری ازجمله این سازمانها هستند بهموازات آنکه افراد برای فعالیت و تماس به سازمانها وارد میشوند با آداب لباس پوشیدن در آن سازمان، داستانهایی که مردم درباره نحوه کارکرده میگویند، قوانین و روشهای اداره سازمان، روابط سازمان، نحوه تشریفات و مراسم، وظایف، سیستم پرداخت، زبان تخصصی آن، طنز و لطایف که فقط اعضای داخلی سازمان آن را میفهمند و با نظایر آنها آشنا میشوند. فرهنگسازمانی یک متغیر محیطی است که به میزان متفاوت بر تمام اعضای سازمان اثر میگذارد و ازاینرو درک درست از این ساختار برای اداره سازمان و کار مؤثر حائز اهمیت است. اعضای سازمان، برای حل مسائل مربوط به انطباق بیرونی (بهعنوانمثال بهترین شیوه برای حضور در عرصه بازارهای جهانی) و یکپارچگی درونی (بهترین روش برای هماهنگی و تقویت فرایندهای درون یک سازمان) بهعنوان بهترین شیوه جهت حل مسائل، فرهنگ مکتوب و حتی غیر مکتوب سازمان خود را به اعضای جدید آموزش میدهند. ازاینرو با برخورداری از ظرفیت لازم برای تغییر و تبدیل فرهنگسازمانی تغییر اعمال افکار و احساسات بخش عظیمی از اعضای سازمان امکانپذیر میگردد. بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاقنظر دارند که مقصود از فرهنگسازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود یک سیستم انبساطی که اعضای آن دارای استنباط مشترک از آن هستند از مجموعهای تشکیلشده است که سازمان به آن ارج مینهد یا برای آن ارزش قائل است. فرهنگسازمانی همان شالوده درونی و ساختار غیر مشخص سازمان است که بر اساس اهداف، فناوری، ساختار، سیاستها، عملکرد و محصولات سازمان تجلی می یابد و آشکارترین نمودش را در رفتار کارکنان میتوان مشاهده کرد. بهطورکلی فرهنگسازمانی یک ادراک است که افراد از یک سازمان دارند. فرهنگسازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژهای است که به سازمان اختصاص دارد و نمایانگر مشخصات معمول و ثابتی است که یک سازمان را از دیگر سازمانها متمایز میکند. فرهنگ سازمانی مجموعهای از ارزشهای کلیدی، باورهای راهنما، و تفاوتهایی است که در اعضای یک سازمان مشترک است.
ویژگی های فرهنگ سازمانی در کل فرهنگسازمانی دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر عناصر سازمان جدا میسازد. برخی ویژگیها فرهنگسازمانی از دید رابینز شامل موارد ذیل است:
- نوآوری و خطرپذیری: میزانی که کارکنان تشویق به نوآوری و خطرپذیری می شوند.
- توجه به جزئیات: میزانی که مدیریت باید به نتایج و دستاوردها توجه کند.
- توجه به اعضای سازمان: میزان توجه ای که مدیریت به هنگام تصمیمگیری و مشارکت دادن افراد به اعضای سازمان نشان میدهند.
- توجه به رهآوردها: میزانی که باید به نتایج و دستاوردها توجه کند (و نه به شیوههایی اجرایی که به این نتیجهها میانجامد.
- توجه به تیم: میزانی که کارها و فعالیتها حول محور تیم و نه افراد متمرکز می شود.
- جاهطلبی: میزان یا درجهای که افراد و اعضای سازمان بلندپرواز و جاهطلب هستند (و نه این که همواره سربهزیر و تسلیم باشند).
- پایداری: میزان یا درجهای که سازمان بر حفظ وضع موجود تأکید دارد (که این رشد با روند و پیشرفت مغایر است).
ویژگیهای فرهنگسازمانی را نیز میتوان بر طبق دیدگاههای دیگری نیز مطرح نمود که ویژگیهای آن، آنطور که مشبکی آورده، عبارتاند از:
- هویت عضویتی: آیا شخص هویت خود را بیشتر به شغلش نسبت میدهد یا به سازمانش؟
- تأکید بر وظایف یا رضایت افراد: آیا شخص تصمیمات خود را بیشتر به وظایف معطوف میکند یا به افراد سازمان؟
- تأکید بر منافع خودی است یا جمعی: آیا شخص بیشتر به منافع خود توجه دارد یا به منافع سازمان؟
- کنترل زیاد یا کم در سازمان: به چه میزان واحدهای مختلف یک سازمان تحت کنترل هستند و رفتار آنها چقدر تحت کنترل و مراقبت و آئیننامههای اداری هستند.
- هماهنگی واحدهای سازمان: به چه میزان واحدهای مختلف یک سازمان به مأموریت و هدفهای سازمان توجه دارند.
- ریسکپذیری: میزان گرایش کارکنان سازمان به پذیرفتن خطر و خلاقیت و نوآوری چقدر است؟
- معیارهای پاداش: آیا پاداش در مقابل عملکرد مطلوب پرداخت میشود یا در برابر معیارهایی مثل ارشدیت، وفاداری و... ؟
- میزان تحمل تعارض و اختلاف : عبارت است از توان تحمل اختلافسلیقه و انتقادپذیری.
- تأکید بر هدف یا وسیله: مدیریت یا افراد یک سازمان بیشتر به تحقق اهداف توجه دارند یا به رعایت مقررات، حضوروغیاب و سایر وسایل و روشهایی که بهمنظور تحقق اهداف ایجادشده است؟
- وجود نگرش سیستمی: رابطه سازمان با محیط خارج مورد تأکید است یا خیر [2].
واژه های مرتبط: فرهنگ سازمانی چیست، مقاله فرهنگ سازمانی، مثال برای فرهنگ سازمانی، ابعاد فرهنگ سازمانی چیست، انواع فرهنگ سازمانی چیست، مثال برای فرهنگ سازمانی، مزایای فرهنگ سازمانی، نمونه فرهنگ سازمانی، ابعاد فرهنگ سازمانی چیست، انواع فرهنگ سازمانی چیست، انواع فرهنگ سازمانی از نظر رابینز، انواع فرهنگ سازمانی را نام ببرید، انواع فرهنگ سازمانی با مثال، فرهنگ سازمانی ppt،فرهنگ سازمانی، بهترین مشاور کسب و کار در ایران، درامد مشاور کسب و کار، مشاور توسعه کسب و کار، مشاور کسب و کار رایگان، شرح وظایف مشاور کسب و کار، بهترین مشاور کسب و کار در تهران، مشاور کسب و کار به انگلیسی، مشاور کسب و کار در تهران، لیست شرکت های مشاوره کسب و کار در ایران، مشاوره کسب و کارهای کوچک، شرکت مشاوره مدیریت، مشاور مدیریت
منابع [1]. سلمانی نژاد، رمضانعلی، دانشور، مریم، میرفخرایی، سیدحیدر. (1391). ارتقاء فرهنگ سازمانی: کاربرد الگوی تعالی سازمانی ایران، بهبود مدیریت، 6(1)، 1(15)، 128-152.
[2]. عسگریان، محمد. (1388). مفهوم شناسی فرهنگ سازمانی، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس، 6(24)، 101-124.